خانه سالمندان اراک  (آلزایمری استان مرکزی (alzheimer-arak)

خانه سالمندان اراک (آلزایمری استان مرکزی (alzheimer-arak)

عکس . فیلم ٬گزارش ،عملکردوبازدیدها ی مردمی و.... ازفعالیت بانوان خیرانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع)ااستان مرکزی ثبت320
خانه سالمندان اراک  (آلزایمری استان مرکزی (alzheimer-arak)

خانه سالمندان اراک (آلزایمری استان مرکزی (alzheimer-arak)

عکس . فیلم ٬گزارش ،عملکردوبازدیدها ی مردمی و.... ازفعالیت بانوان خیرانجمن آلزایمرخیریه امام جواد(ع)ااستان مرکزی ثبت320

پدر بزرگ

نوشته های روزانه

پدر بزرگ بی قرار بود.

آن شب آخرین شبی بود که او در کنار ما سپری میکرد.

فردا قرار بود پدر،او را به خانه سالمندان ببرد.

مادر دیگر نمیخواست او در کنار ما باشد.

پدربزرگ حرفی نزد فقط به چهره تک تک ما نگاه کرد.

او میخواست پیش ما بماند.ساعت از نیمه شب گذشته بود که پدربزرگ به اتاقش رفت.

فردا صبح، هرچه صدایش کردیم از خواب بیدار نشد.

او همیشه کنار ماست...
نظرات 1 + ارسال نظر
idenshz یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ http://www.idenshz.mihanblog.com

با سلام خدمت شما دوست
عزیز و گرامی وبلاگ
خوبی داری ازش استفاده
کردم اگه موافق باشی با
هم تبادل لینک کنیم اگه
موافقی به وبلاگ من سر
بزن و منو با خبر کن
ممنونم از شما دوست
عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد